انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی اسفند امسال برگزار می شود و جریانات سیاسی از هم اکنون در تدارک حضور در این رقابت هستند. به همین منظور با مهندس محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو مجمع تشیخص مصلحت نظام درباره آرایش انتخابات پیش رو به گفتگو نشستیم.
بخش نخست گفتگو با محمدرضا باهنر را در ادامه می خوانید:
عملکرد مجلس یازدهم را چه طور ارزیابی می کنید، آیا شعارهای این مجلس محقق شده اند و مردم از این مجلس رضایت دارند؟
چندی پیش یک جمله ای را گفتم که نقدهایی به من شد اما باز آن را تکرار می کنم چون به آن اعتقاد دارم، متأسفانه ۹۰درصد نامزدهای نمایندگی مجلس نه اختیارات نماینده، نه مسئولیت ها نماینده و نه امکانات مملکت را دقیق می دانند بنابراین یک وعده های عجیب و غریبی وغیره ممکنی در حوزه های انتخابیه خود زمان انتخابات می دهند اما وقتی به مجلس می آیند متوجه می شوند آن وعده ها شدنی نیست. برای آنکه این حرف ها و کارهای متضاد بتواند مدیریت شود و یک کارآمدی نسبی در مجلس به وجود بیاید جریان های سیاسی باید بتوانند هم افراد کارآمد را به عنوان نامزد مورد حمایت خود در انتخابات معرفی و هم این افراد کارآمد را در مجلس مدیریت کنند. هم اکنون فراکسیون انقلاب اسلامی با ۲۴۰ عضو اکثریت کرسی های مجلس یازدهم را در اختیار دارد اما در ذیل این فراکسیون ۷ یا ۸ خردگفتمان است که بعضا اینها براساس گرایش های مختلف شان با هم اختلاف دیدگاه دارند و متفاوت فکر می کنند، به همین دلیل در هنگام رأی گیری ها به ویژه رأی اعتمادها مشخص نیست اکثریت نمایندگان چه طور رأی می دهند چون هر نماینده از زاویه نگاه خودش تحلیل می کند و تصمیم می گیرد. اگر من خودم نیز امروز در مجلس می بودم اصلا نمی توانستم پیش بینی کنم یک پیشنهاد با چه نسبتی از آرا تصویب می شود یا اصلا رأی نمی آورد، حال آنکه در گذشته این طور نبود و می شد نسبت آرا را حدس قریب به یقین زد. معتقدم مدیریت فراکسیونی در مجلس ضعیف شده است.
رئیس و هیأت رئیسه مجلس باید بر دل نمایندگان ریاست کنند
شما از مدیریت نمایندگان در مجلس صحبت کردید، چه طور این کار می تواند انجام شود؟
بالاخره دوره های مختلفی در مجلس بودم و یکسری نکاتی را یاد گرفتم، معتقدم رئیس و هیأت رئیسه مجلس باید بر دل نمایندگان ریاست کنند، اینکه بگویند «به چپ چپ به راست راست، از جلو نظام، حالا به این موضوع رأی بدهید و به این موضوع رأی ندهید»، نماینده مجلس زیر بار حرف مقتدرانه و دستوری و امریه صادر کردن نمی رود. هر نماینده ای برای خودش تحلیل دارد و براساس آن عمل می کند. همان طور که اشاره کردم خورده گفتمان هایی ذیل فراکسیون اکثریت تحت عناوین مختلفی همچون عدالتخواهی، شفافیت خواهی و غیره هستند که بعضا براساس نگاه خود تصمیم می گیرند.
شفافیت آرای نمایندگان کار را بدتر می کند
اتفاقا «شفافیت» از شعارهای انتخاباتی برخی نمایندگان بود، آیا به این شعار عمل شد؟
طبق آیین نامه داخلی، آرا نمایندگان در مجلس غیرعلنی است اگر هم قرار به علنی شدن آرا باشد، ۲۵ نماینده باید تقاضا بدهند، بعد رأی گیری انجام شود اگر این پیشنهاد رأی آورد، در آن صورت رأی گیری علنی می شود. بعضی فکر می کنند شفاف شدن آرای نمایندگان کار را بهینه می کند اما من معتقدم شعار «شفافیت» اگر درباره رأی نمایندگان اتفاق بیفتد به ضدخودش تبدیل می شود و کار را بدتر می کند چون وقتی رأی گیری غیرعلنی باشد نماینده بین خود و خدای خود تصمیم می گیرد که چه نوع رأیی بدهد اما وقتی قرار به شفافیت آرا باشد سریع در ذهن خودش محاسبه می کند و چرکه می اندازد چه رأیی دهد که فردا از جانب همسر، فرماندار، استاندار، امام جمعه و غیره مورد نقد و انتقاد قرار نگیرد. اینکه در دنیا نیز اصولا آرا انتخاباتی غیرعلنی است و پشتش فلسفه وجود دارد.
تقسیم بندی های سیاسی به هم ریخته است
آیا این نقدهایی که به عملکرد مجلس یازدهم وارد می شود، برآمده از نقص هایی بود که در مکانیزم انتخاب نامزدهای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۸ وجود داشت؟
مدتی است که تقسیم بندی های سیاسی به هم ریخته است و نمایندگان بعد از ورود به مجلس خیلی متحد به جریان، جبهه یا حزبی که از آنها زمان انتخابات حمایت کرده نیستند و می گویند «ما مستقلیم، خودمان رأی آوردیم و تصمیم می گیریم». این دیدگاه به شدت مجلس را ناکارآمد می کند، کما اینکه می بینیم فراکسیون های درون مجلس ژله ای شده اند و نمایندگان در زمان رأی گیری ها خیلی متنوع عمل می کنند.
اتحاد جریان اصولگرایی اتفاق نمیافتد
پس اگر این طور باشد که آیا دیگر نیازی به تشکیل سازوکارهای انتخاباتی است؟
خیر. ما چاره ای جز این کار نداریم. البته معتقدم از ابزارهای مردم سالاری این است که ۳ تا ۵ حزب قدرتمند، پاسخگو، صاحب امتیاز و فعال در چارچوب نظام نیاز داریم اما فعلا که چنین احزابی نداریم. هم اکنون تعداد زیادی حزب و تشکل سیاسی از وزارت کشور مجوز کسب کرده اند که اکثریت قریب به اتفاق شان نیز فعالیت خاصی انجام نمی دهند، فقط نزدیک انتخابات چند جبهه متشکل از ۴۰ یا ۵۰ حزب دور هم جمع می شوند و اعلام موجودیت می کنند، کاملا هم رویکرد ژله ای دارند. من به عنوان یک فعال سیاسی تمام تلاشم را انجام می دهم که جریان اصولگرایی با هم متحد شود و یک لیست دهد؛ این چشم انداز امید ماست ولی اتفاق نمی افتد.
برخی جریانات اصولگرایی دیگر مرا اصولگرا نمیدانند، میگویند«تو لیز خوردی و لیبرال شدی»
چرا اتفاق نمی افتد؟
بالاخره فاصله ها زیاد شده است، برخی جریانات اصولگرایی هستند که من باهنر را نیز دیگر اصولگرا نمی دانند، می گویند «تو به تدریج لیز خوردی و لیبرال و نئولیبرال شدی». برخی ها هستند که اصلا رقبای سیاسی خود را ضدنظام، ضد ولایت فقیه و ضدارزش ها تعبیر و تفسیر می کنند، در حالی که این طور نیست. خیلی روشن و شفاف عرض کنم که افراد زیادی را می شناسم که انقلاب و نظام را قبول دارند، ایران مستقل را می خواهند، به خط امام و رهبری پایبند و مقلد رهبر معظم انقلاب هستند ولی باهنر را قبول ندارند؛ خوب اشکالی ندارد من را قبول نداشته باشند اما برخی دوستان می گویند «هر کس من را قبول ندارد ضدنظام است» بنابراین این شکاف ها اتفاق می افتد.
رها نکردیم تا هر کس هر کاری دلش خواست بکند
به همین خاطر می فرمایید وحدت اصولگرایان اتفاق نمی افتد؟
هدف ما وحدت ۱۰۰ درصدی اصولگراهاست اما به آن نمی رسیم. حالا برخی وحدت ۸۰ درصدی را ممکن می دانند و برخی دیگر از وحدت ۷۰ درصدی سخن می گویند. در مجموع این طور نیست که ما رها کرده باشیم تا هر کس هر کاری دلش خواست بکند.
همچنین شب قبل نیز قسمت دیگری از این مصاحبه منتشر شده بود که در آن خبرنگار میپرسد؛
«اصلاح طلبان شروط ۶ گانه ای را برای حضور در عرصه انتخابات گذاشتند اما اخیرا آقای حجاریان مصاحبه کرد و گفت «دولت آقای رئیسی هر چه زودتر استعفا بدهد و برود بهتر است» به عبارت دیگر او گفته «اگر آن ۶ شرط هم نشد، دولت آقای رئیسی استعفا دهد ما می آییم». نظرتان درباره این شرط چیست؟»
مهندس باهنر سئوال را این طور پاسخ داد که «این نوعی هنجارشکنی است. رفتن و آمدن دولت سازوکار دارد. همین مجلس یازدهم وقتی شروع کار کرد برخی از نمایندگان دنبال عدم کفایت سیاسی آقای روحانی بودند. حتی یادم هست سال ۹۰ که آقای احمدی نژاد ۱۰ روزی خانه نشینی کرد برخی دوستان دو آتیشه او در مجلس پیش من آمدند و موضوع در دستور قرار گرفتن عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را خواستار شدند که من خیلی با آنها برخورد کردم و گفتم «از خیلی رفتارهای احمدی نژاد خوشم نمی آید اما عدم کفایت سیاسی کار کوچک و ساده ای نیست». معتقدم از این اصل قانون اساسی ما یک مرتبه درباره بنی صدر استفاده کردیم و امیدواریم و دعا می کنم که دیگر تا انقلاب حضرت مهدی (عج) دیگر لازم نباشد که از این اصل استفاده کنیم. عزل شدن حق بنی صدر بود اما بعد آن خسارات زیادی همچون حوادث تروریستی هفتم تیر و هشتم شهریور و جنگ های خیابانی به کشور وارد شد. در مجموع اینکه برخی برای آمدن به صحنه انتخابات شرط می گذارند، معنا ندارد. آقای حجاریان برای آمدن شما حاکمیت شرط می گذارد، نه آنکه شما برای حاکمیت شرط بگذارید. اگر خواستید وارد انتخابات شوید یکسری شرط و شروط است، اینها را بپذیرید بعد تشریف بیاورید.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟